معنی لایتناهی
لغت نامه دهخدا
لایتناهی. [ی َ ت َ ها] (ع ص مرکب) (از: لا + یتناهی) بی پایان. بی انتها.بی نهایت. بی کران.
فرهنگ معین
(یَ تَ) [ع.] (ص مر.) بی انتها، بی نهایت.
فرهنگ عمید
بیانتها، بیپایان،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
بی پایان، بیکران
کلمات بیگانه به فارسی
بی پایان، بیکران
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیانتها، بیپایان، نامتناهی، نامحدود،
(متضاد) متناهی
فارسی به انگلیسی
Boundless, Infinite, Timeless, Unbounded
فرهنگ فارسی هوشیار
(جمله فعلی) بپایان نمیرسد، بی نهایت بی کران بی پایان. توضیح در تدوال فارسی زبانان بقیاس تناهی بکسرها ء تلفظ شود. بی انتها
فرهنگ فارسی آزاد
لایَتَناهی، به نهایت نمی رسد، بی پایان، بی نهایت،
معادل ابجد
507