معنی لرزیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(لَ دَ) (مص ل.) جنبیدن، تکان خوردن.
فرهنگ عمید
جنبیدن، تکان خوردن، لرز کردن،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Dodder, Flicker, Judder, Palpitate, Pulsate, Quake, Quaver, Quiver, Rock, Shake, Thrill, Tremble, Vibrate
فارسی به ترکی
titremek
فارسی به عربی
ارتجاف، ارتجف، ارتعش، تذبذب، رجفه، رعشه، سمن، قشعریره، هزه
تعبیر خواب
اگر بیند همه اندام او می لرزید، دلیل است که سختی بیند. اگر دید پایش می لرزید، دلیل که در سفر به زحمت افتد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
دیدن لرزیدن اندام ها به خواب در چهار وجه است. اول: ضعف احوال. دوم: ترس و بیم. سوم: غم و اندوه. چهارم: مضرت و بیماری. - حضرت دانیال
اگر دید عرش می لرزید، دلیل بر بی دیانتی علما است. اگر لوح و قلم می لرزید، دلیل بدحالی دبیران است. اگر بیند هفت آسمان می لرزید، دلیل محنت است. - جابر مغربی
اگر کسی بیند سر او می لرزید، دلیل زحمت است. اگر بیند گردن او می لرزید، دلیل که امانت نگذارد. اگر بیند کفهای او می لرزید، دلیل است سخنی سخت بشنود. اگر بیند شکم او می لرزید، دلیل که در سفر به زحمت افتد. اگر بیند آسمان می لرزید، دلی که در آن دیار ظلم بود. اگر بیند آفتاب یا ماه می لرزید، دلیل است پادشاه آن ملک را مضرت رسد. - محمد بن سیرین
شما می لرزید: شادی و خوشبختی در خانواده
دیگران می لرزند: یک ازدواج در پیش است
شما بشدت می لرزید: آرزوهای شما برآورده میشود
نزدیکان شما در حال لرزیدن هستند: بطرف ناکامی و بدبختی کشیده می شوید
- کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ فارسی هوشیار
تکان خوردن
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Beben [noun], Vibrieren [verb], Wachtel (f)
معادل ابجد
301