معنی لطمه

فرهنگ معین

لطمه

صدمه، سیلی، تپانچه، آسیب، جمع لطمات. [خوانش: (لَ مِ) [ع. لطمه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

لطمه

صدمه،
[قدیمی] تپانچه، سیلی،

حل جدول

لطمه

صدمه

مترادف و متضاد زبان فارسی

لطمه

آسیب، صدمه، گزند، مضرت، شوک، ضربه، خسارت، خسران، زیان، سیلی

فارسی به انگلیسی

لطمه‌

Damage, Disservice, Hurt, Injury, Loss, Prejudice

فارسی به عربی

لطمه

صدمه، ضربه، وطاه

فرهنگ فارسی هوشیار

لطمه

سیلی، تپانچه، چک زدن

فارسی به آلمانی

لطمه

Erschu.ttern [verb], Schlag (m) [noun]

معادل ابجد

لطمه

84

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری