معنی لقب بهاء الدین ولد پدر مولوی

نام های ایرانی

بهاء الدین

پسرانه، روشنی دین، نام پدر مولانا جلال الدین مولوی بلخی، نام دانشمندی مشهور در زمان شاه عباس صفویمعروف به شیخ بهائی

واژه پیشنهادی

لقب پدر مولوی

سلطان العلما

سلطان العلما

لغت نامه دهخدا

بهاء

بهاء. [] (اِخ) دهی از دهستان بخش شهریار است که در شهرستان تهران واقع است. و 194 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

بهاء. [ب َ] (ع مص) (از «ب هَ ء») انس گرفتن. || نفهمیدن: ما بهأت ُ له ُ؛ نفهمیدم آنرا. || خالی ساختن خانه را از متاع و معطل ساختن. بهأ البیت، خالی ساخت خانه را از متاع و معطل ساخت. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص) ناقه بهاء، آنکه دوشنده را رام باشد. (منتهی الارب). ناقه که دوشنده را رام باشد. (آنندراج). ماده شتری که دوشنده را رام باشد. (ناظم الاطباء). اشتر رام به نزدیک دوختن. (مهذب الاسماء).

بهاء. [ب َ] (ع اِ) (از «ب هَ ی ») خوبی و حسن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زیبایی. نیکویی. (فرهنگ فارسی معین). زیبایی. (مهذب الاسماء). || زینت. آرایش. (فرهنگ فارسی معین). || درخشندگی کفک شیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || روشنی. درخشندگی. رونق. (فرهنگ فارسی معین). روشنی. (نصاب الصبیان). || عظمت. کمال. || فر. شکوه. فره. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به بها شود.

معادل ابجد

لقب بهاء الدین ولد پدر مولوی

573

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری