معنی لم دادن

لغت نامه دهخدا

لم دادن

لم دادن. [ل َ دَ] (مص مرکب) یک بری بر بالش یا مخده ای تکیه کردن برای تمدد اعصاب. لمیدن. به راحت به یک سوی بدن نیمه دراز کشیدن.
- در ماشین های شخصی لم دادن یا لمیدن، یک بری تکیه کردن.

فرهنگ معین

لم دادن

(لَ. دَ) (مص ل.) (عا.) تکیه دادن.

حل جدول

لم دادن

درجایی به راحتی تکیه دادن و افتادن.

در جایی به راحتی تکیه دادن و افتادن

فارسی به انگلیسی

لم‌ دادن‌

Couch, Heel, Lean, Loll, Lounge, Recline, Rest, Sink

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

لم دادن

تدل، غرفه الجلوس

فرهنگ فارسی هوشیار

لم دادن

(مصدر) بر بالش یا مخده یا صندلی راحتی و غیره برای تمدداعصاب و استراحت تکیه کردن لمیدن: ساعتها پای کرسی لم میداد و دل نمی کند.

فرهنگ عوامانه

لم دادن

درجایی به راحتی تکیه دادن و افتادن است.

معادل ابجد

لم دادن

129

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری