معنی لم یزرع

لغت نامه دهخدا

لم یزرع

لم یزرع. [ل َ ی ُ رَ] (ع ص مرکب) بایر. ویران. مقابل مزروع و دایر: زمین لم یزرع، بایر. اراضی لم یزرع، ویران که کشت نشود.

فرهنگ معین

لم یزرع

(لَ. یَ رَ) [ع.] (ص.) بایر، غیر قابل کشت.

فرهنگ عمید

لم یزرع

زمینی که در آن زراعت نمی‌شود، غیر ‌قابل کشت،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

لم یزرع

نا کشتنی (فعل زمینی که زراعت نشود بایر. توضیح در امثال عبارت: فلان جا زمینی است لم یزرع بصغیه مجهول است ولی اغلب آن را لم یزرع بصغیه معلوم خوانند

معادل ابجد

لم یزرع

357

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری