معنی لن

لغت نامه دهخدا

لن

لن. [ل َ] (ع حرف) حرف نفی اَبد یعنی هرگز. هرگز نه. نه. لن معناه ُ هرگز نه و هی حرف نفی و نصب و استقبال... (منتهی الارب).

لن. [] (اِ) به هندی ملح است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن).

لن. [ل َ] (اِخ) (سَن...) پاپ مسیحی ظاهراً از سال 64 تا 76 م.

فرهنگ معین

لن

(لَ) [ع.] (حر.) هرگز، هرگز نه.

فرهنگ عمید

لن

حرف نفی به معنی هرگز، نه،

حل جدول

لن

نمک هندی

هرگز نه عرب

فرهنگ فارسی هوشیار

لن

هرگز نه ‎ هرگزنه نه، گاه اشاره است به لن ترانی. (هرگز مرا نخواهی دید) (که از جانب حق تعالی بموسی خطاب شده) : قامتم چون لام و نون کردی چو موسی در امید پس مرا در گلبن غیرت نوای لن زدی. (سنائی. مصف. ‎ 323)

فرهنگ فارسی آزاد

لن

لَن، نه، هرگز، حرف نفی است که فعل مضارع را منصوب می سازد،

معادل ابجد

لن

80

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری