معنی لندهور
لغت نامه دهخدا
لندهور. [ل َ دِ] (اِخ) به معنی پسر آفتاب، چه لند به معنی پسر و هورآفتاب را گویند و نام پادشاهی بوده عظیم الشأن در هندوستان و اعتقاد برهمنان آن است که چون نیر اعظم به مادر او نظر کرد او حامله شد و فارسیان به این سبب او را لندهور خوانند. (برهان). در هندوستان پادشاهی بی پدر بزاد و او را به هندی راجه کرند نام کردند، چه عقیده ٔ هنود آن بود که آفتاب به مادرش که کنتی نام داشت نظر عنایت کرده و او حامله شده است. (آنندراج). نام پادشاهی ذوشوکت از پادشاهان هند و عقیده بر آن است که نیر اعظم به والده اش که کنتی نام داشت نظر عنایت کرد و او حامله شد، لهذا عجمان او را لندهور نام کردند و معنی این اسم پسر آفتاب بود، لند پسر را گویند و هور اسم نیر اعظم است. (جهانگیری):
از آن با حکیمان نیارم نشستن
که ایشان چو هورند و من لندهورم.
سنائی.
|| نام پهلوانی فرزند سعدان در افسانه های قدیم. || (ص) عامه در تداول خود مردی با اندام ضخم و بسیار بلندبالا را لندهور (به فتح دال) گویند، چون عوج بن عنق.
فرهنگ معین
(لَ دِ یا دَ) (ص.) (عا.) درشت اندام، قوی هیکل.
فرهنگ عمید
شخص بلندقد و قویهیکل. δ در اصل، نام امیری بسیاربلندقامت و تنومند در هند بوده: از آن با حکیمان نیارم نشستن / که ایشان چو هورند و من لندهورم (سنائی۲: ۲۰۵)،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Giant, Hulk, Hulking
فرهنگ فارسی هوشیار
شخصی بلند قد و قوی هیکل
معادل ابجد
295