معنی لهات

فرهنگ عمید

لهات

زبان کوچک که در بیخ حلق قرار دارد، ملازه، کام،


غنه

(زبان‌شناسی) آوازی که از بیخ لهات و بینی برآید،
(موسیقی) [قدیمی] تحریری از موسیقی که در هنگام غنا از خیشوم ادا شود،

حل جدول

لهات

زبان کوچک


لسان کوچک

لهات


زبان کوچک

لهات

ملاز، ملازه، لهات، کام

فرهنگ فارسی هوشیار

لهات

زبان کوچک که در بیخ حلق قرار دارد


لهاه

لهات در فارسی: ملازه کزه زبانک زبان کوچک

انگلیسی به فارسی

uvula

لهات

سوئدی به فارسی

gomspene

زبان کوچک، لهات، ملا زه،

لغت نامه دهخدا

افلیکان

افلیکان. [اِ] (ع اِ) دو گوشت پاره است در گرد لهات. (منتهی الارب). بصیغه ٔ تثنیه، دو گوشت پاره ای که در گرد لهات است. (ناظم الاطباء).


حرقوة

حرقوه. [ح َ ق ُ وَ] (ع اِ) اعلای کام از حلق. (منتهی الارب). بالای لهات. بالای لهات از حلق. || استخوان سر سُرین. (منتهی الارب). حرقفه.


طل گرفتن

طل گرفتن. [طُ گ ِ رِ ت َ] (مص مرکب) این کلمه از طلاطله ٔ عربی آید که بمعنی لهات یا سقوط لهات است و امروز سد کردن دانه یا خرده ای از طعام است قسمت زیرین سوراخ کودک را.


عمران

عمران. [ع َ] (ع اِ) دو گوشت پاره بالای لهات آویخته. (منتهی الارب). دو گوشت پاره که بر ملازه آویخته است. (از اقرب الموارد).


زبان کوچک

زبان کوچک. [زَ ن ِ چ َ / چ ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) گوشت زبان شکل کوچک آویخته در حلق. (فرهنگ نظام). ملاز. ملازه. کده. لهات. کام.

معادل ابجد

لهات

436

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری