معنی لپه
لغت نامه دهخدا
لپه. [ل َپ ْ پ َ / پ ِ / ل َ پ َ / پ ِ] (اِ) هر یک از دو قسمت بعض حبوب چون نخود و لوبیا و غیره بطور عموم و نخود سیاه بالخصوص. فلقه. پوست کنده و دونیم شده ٔ نخود سیاه.
- لپه باقلا، باقلای پوست کنده و دو نیمه شده.
- لپه ٔ نخود، هر یک از دو قسمت پوست کنده و جدا شده ٔ نخود.
|| هر یک از دو نیمه ٔ تنه ٔ درخت که از درازا برند. || برگهای اولیه ٔ نبات پس از ایجاد ساقه ٔ اولیه نبات جدید در جنین نباتی. وجود تعداد این لپه ها مایه ٔ امتیاز نباتات دولپه ای از یک لپه ای است. (گیاه شناسی ثابتی ص 508). || صاحب آنندراج گوید: موج و با لفظ زدن مستعمل. میرزا طاهر وحید راست در تعریف نخودپز:
ز سوز دل خود نیایم بخود
چو دریا زند لپه این یک نخود.
و احتمالاً در این معنی دگرگون شده ٔ لَپّر باشد. رجوع به لپر زدن شود.
فرهنگ معین
هر یک از دو نیمه دانه باقلا و نخود و لوبیا و دیگر حبوبات که قابل نیمه شدن باشند، برگ اولیه یا رویانی در دانه، فرآورده ای از نخود، به ویژه نخود سیاه. [خوانش: (لَ پِّ) (اِ.)]
فرهنگ عمید
یک نیمه از یک دانۀ حبوبات، مانند نخود، لوبیا، باقلا و امثال آنها،
حل جدول
از حبوبات
فارسی به انگلیسی
Split Pea
کالری خوراکی ها
۱۰۰گرم ۳۵۹ کالری
فرهنگ فارسی هوشیار
هر یک از دو قسمت بعض حبوب چون نخود و لوبیا و غیره بطور عموم، و نخود سیاه بالخصوص، یک نیمه از یکدانه نخود و مثال آن را گویند
معادل ابجد
37