معنی لینت

لغت نامه دهخدا

لینت

لینت. [ن َ] (ع اِمص) نرم گردیدن. نرم شدن. لین. لیان. نرمی. مقابل خشونت. لدانت. لدونت. سستی. مقابل صلابت، سختی. ملائمی. (غیاث): لینت عظام، لینت طبیعت. || روانی (در شکم). مقابل یبوست. خشکی: میوه ٔ پخته لینت بخشد.
- لینت مزاج، روانی آن.


لینت بخشیدن

لینت بخشیدن. [ن َ ب َ دَ] (مص مرکب) لینت دادن.


لینت دادن

لینت دادن. [ن َ دَ] (مص مرکب) نرم کردن. تلیین. لینت بخشیدن.
- لینت دادن طبیعت، نرم کردن شکم.


لینت داشتن

لینت داشتن. [ن َ ت َ] (مص مرکب) روانی داشتن. نرمی داشتن.

فارسی به انگلیسی

حل جدول

لینت

نرمی

مترادف و متضاد زبان فارسی

لینت

روانی‌سستی، نرمی،
(متضاد) صلابت

فرهنگ معین

لینت

نرم گردیدن، نرم شدن، مجازاً روانی شکم، کارکرد شکم. [خوانش: (لِ نَ) [ع. لینه] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

لینت

نرم شدن،
نرمی،

فارسی به عربی

لینت

تهاون


لینت دادن

ارتح، حل


لینت دهنده

زیت التشحیم


لینت اور

ملین

فرهنگ فارسی هوشیار

لینت

نرم شدن


لینت بخشیدن

نرم کردن روان کردن (مصدر) نرم کردن.


لینت دادن

نرمی دادن روان کردن کمروان کردن (مصدر) نرم کردن.

معادل ابجد

لینت

490

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری