معنی لی ماروین
حل جدول
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در سال 1965 میلادی
اتاق ماروین
فیلمی از جری زکس
لغت نامه دهخدا
لی لی. [ل َ ل َ / ل ِ ل ِ] (اِ) تعتاب. نام بازیی است. و آن یکپا برداشته و با پای دیگر جهیدن. یک لنگه (در تداول مردم قزوین). و رجوع به لی لی کردن شود.
لی لی. (اِ) مترادف لالا.لفظی که در عروسیها و جشنها زنان در ابراز شادی و انبساط خاطر ادا کنند و غالباً مکرر آرند لی لی لی لی.
- لی لی به لالای کسی دادن یا گذاردن، با او هماهنگی کردن یا به خواهشهای بی اساس او اهمیت دادن.
لی
لی. (ع حرف جر + ضمیر) (از: لَ + ی) مرا. برای من.
لی. (پسوند) مزید مؤخر امکنه: اسملی.
لی. [ل ُی ی] (ع ص، اِ) ج ِ الوی. (منتهی الارب). رجوع به الوی شود.
لی. (اِخ) نام رودی به فرانسه و بلژیک.
لی. (اِخ) ماریوس سوفوز. ریاضی دان نروژی (1842-1899 م.).
لی لی زدن
لی لی زدن. [ل َ ل َ / ل ِ ل ِ زَ دَ] (مص مرکب) درخشیدن چنانکه ستاره در هوای صافی. مشعشع بودن. درخشان بودن چنانکه ستاره به شب: ستاره ها لی لی میزند (در تداول تهرانیان)، یعنی میدرخشد. شاید با تلؤلؤ عرب یکی باشد. و رجوع به لیان لیان شود.
لی لی بازی
لی لی بازی. [ل َ ل َ / ل ِ ل ِ] (اِ مرکب) نوعی بازی که یک پای از زمین برگیرند و با پای دیگربجهند گرفتن همبازی را. و رجوع به لی لی کردن شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) بازی لی لی کردن.
لی لی حوضک
(اسم) قسمی بازی کودکان خردسال بدین نحو که کف دست آنان را قلقلک دهند و گویند: لیلی لی لی حوضک جوجو آمد (اومد) آب بخورد افتاد تو حوضک. . .
فرهنگ معین
(حُ ضَ) (اِ.) نوعی بازی برای کودکان بسیار خردسال که کف دست آن ها را قلقلک دهند و گویند: لی لی حوضک...
لی لی
(اِ.) پوشال یا پیزر که به عنوان لایی به کار می رود.، ~به لالای کسی گذاردن از کسی تعریف و تمجید کردن، کسی را بی خود لوس کردن، ناز او را کشیدن.
معادل ابجد
347