معنی مؤلف
حل جدول
نساخ
مؤلف سفرنامه
ناصرخسرو
مؤلف و نویسنده
نساخ
مؤلف سرودهای شب
نوالیس
مؤلف کتاب قانون
ابن سینا
مؤلف کتاب دانشنامه علایی
ابنسینا
مؤلف کتاب وجه دین
ناصرخسرو
فرهنگ واژههای فارسی سره
گردآورنده، نویسنده
فرهنگ معین
گردآورنده، فراهم آورنده، نویسنده کتاب. [خوانش: (مُ ءَ لِّ) [ع.] (ص فا.)]
فرهنگ عمید
نوشتهای که مطالبی در آن گردآوری شده، تٲلیفشده،
کسی که مطالب کتابی را گردآورده باشد، تٲلیفکننده،
کلمات بیگانه به فارسی
نویسنده
فرهنگ فارسی آزاد
مُؤَلَّف، تألیف شده، فراهم گشته، الفت یافته، کتاب تنظیمی از مطالب مأخوذه از منابع سائره،
مُؤَلِّف، الفت دهنده، جمع کننده و فراهم آورنده، گرد آورنده، نویسنده کتاب یا رساله یا هر اثر قلمی که مطالب را از مآخذ و منابع مختلفه بگیرد، تألیف کننده،
واژه پیشنهادی
فلیکس زالتن
معادل ابجد
150