معنی مؤمن
فرهنگ معین
(مُ مِ) [ع.] (ص.) دیندار، متدین. ج. مؤمنان، مؤمنون.
فرهنگ عمید
متدین، باایمان،
از نامهای خداوند،
[عامیانه، مجاز] خطابی معترضانه به مردان،
(اسم) چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه،
حل جدول
فریور
فرهنگ فارسی آزاد
مُؤمِن، خداوند متعال از جهت اَمن و اَمان که عطا می فرماید و به مظلوم پناه می دهد،
مُؤمِن، (اسم فاعل آمَنَ، یُؤمِنُ، اِیمان) تصدیق کننده، اطمینان کننده، اطاعت کننده، در اَمن و اَمان قرار دهنده،
مُؤمِن، نام سوره 40 قرآنست که مکیه می باشد و 85 آیه دارد و نام دیگرش غافر است،
معادل ابجد
130