معنی ماریوس

لغت نامه دهخدا

ماریوس

ماریوس. (اِخ) سردار و سیاستمدار روم. (157-86 ق.م.) وی فرزند خانواده ای ساده و بی جاه و جلال بود. او با «متلوس »، یکی از سران اعیان روم درآویخت و خود را قهرمان مردم جلوه گر ساخت و مردم او را به کنسولی و جانشینی «متلوس » و سرداری سپاه آفریقا در جنگ با «جوگورتا» برگزیدند. او در سال 105 ق.م. بر پادشاه «نومیدها» (جوگورتا) پیروز گردید. و سپس با درهم شکستن توتونها در سال 102 ق. م. و «سیمبرها» بر وجهه ٔ ملی خود افزود ولی دسته ٔ اعیان به ریاست «سولا» که در شرق فاتح شده و موجب دور ساختن ماریوس از روم گردیده بود امتیازاتی بدست آوردند.چون «سولا» مجدداً از روم بسوی شرق رفت ماریوس به روم بازگشت و مخالفان خود را بکشت و مجدداً به مقام کنسولی رسید ولی هنوز مجلس نمایندگان را با خود موافق نساخته بود که درگذشت. (از لاروس). و رجوع به تاریخ روم تألیف آلبرماله ترجمه ٔ زیرک زاده صص 50-1601 و اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی شود.


مارکوس ماریوس

مارکوس ماریوس. (اِخ) امپراتور روم و معاصر مهرداد پنجم بود و مهرداد با وساطت سرتوریوس در شمار طرفداران مارکوس ماریوس درآمد و به سنای روم اعلان جنگ داد. و در نتیجه فتوحات سابق خود را از نو به دست آورد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2140، 2141 شود.


لی

لی. (اِخ) ماریوس سوفوز. ریاضی دان نروژی (1842-1899 م.).


گرانه

گرانه. [گ ِ ن ِ] (اِخ) فرانسوا ماریوس. نقاش فرانسوی متولد شده در اکس. او نتایج عکاسی واقعی نور در نقاشی را به دست آورد.


ژوگورتا

ژوگورتا. (اِخ) نام پادشاه نومیدی و برادرزاده ٔ می سیپا. متوفی به رُم. وی با رومیان به جنگ برخاست و مغلوب ماریوس شد (در حدود 154-105 ق.م.).


پرپنا

پرپنا. [پ ِ پ ِ] (اِخ) وانت.سردار رومی از جانبداران ماریوس. وفات در 74 پیش ازمیلاد. وی مابقی سربازان شکست یافته ٔ اُمیلیوس لپیدوس را بسال 79 پیش از میلاد در اسپانیا راهبری کرد و درهمین کشور سرتریوس را از حسد بشهرت وی بکشت لیکن بعد از آن پمپه دررسید و وی را بگرفت و بقتل رسانید.

واژه پیشنهادی

برنده نوبل ادبی 2010

ماریوس بارگاس یوسا

معادل ابجد

ماریوس

317

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری