معنی ماسه
لغت نامه دهخدا
ماسه. [س َ / س ِ] (اِ) سنگ ریزه ٔ خردتر از شن. شن بسیار ریز ناآمیخته با خاک. رمل. فُرش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شن ریز و نرم و بدون خاک که آن را با سیمان مخلوط کنند و در ساختمان بکار برند. توضیح آنکه در زمین شناسی ماسه عبارت است از ذرات سنگ ریزه ای که قطر هریک از سنگ ریزه هایش از شن کوچکتر و از ذرات غبار بزرگتر است. سنگ ریزه ٔ درشت آن را شن گویند. (از فرهنگ فارسی معین). || قسمی ماهی بحر خزر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ عمید
شن نرم که درشتی دانههایش از چند میلیمتر بیشتر نباشد،
حل جدول
رمل، سنگریزه، شن
مترادف و متضاد زبان فارسی
رمل، سنگریزه، شن،
(متضاد) ریگ
فارسی به عربی
ثقل، حصوه، رمل
تعبیر خواب
دیدن ماسه در خواب، نشانه روبرو شدن با کمبود و زیان است. - آنلی بیتون
سرراهتان پراز ماسه است: موانع بزرگ در سرراهتان قرار می گیرد.
باماسه چیزی درست می کنید: تدارکات یک سفر را خواهید دید. دیگران باماسه کار میکنند: یک معامله کوچک درپیش دارید - کتاب سرزمین رویاها
دیدن شن و ماسه در خواب، بر پول و زیارت خانهی خدا دلالت دارد و ممکن است بر دشنامگویی و بهتان زدن نیز، دلالت داشته باشد. - خالد بن علی بن محد العنبری
فرهنگ فارسی هوشیار
سنگ ریزه خردتر از شن، شن بسیار ریز ناآمیخته با خاک
فارسی به ایتالیایی
sabbia
فارسی به آلمانی
Ballast, Masc. [noun], Mit sand bestreuen, Sand (m)
معادل ابجد
106