معنی مامانی

لغت نامه دهخدا

مامانی

مامانی. (ص نسبی) منسوب به مامان در زبان اطفال خرد، جمیل. خوب. زیبا.
- تیتیش مامانی، جامه ٔ زیبا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در تداول امروز به خوب و ظریف و قشنگ و مطلوب و دوست داشتنی اطلاق می شود.و رجوع به مامان شود.
|| در تداول عامه، آدم بزرگوار و نیک نفس. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).


تی تیش مامانی

تی تیش مامانی. (ص مرکب، اِ مرکب) در زبان اطفال جامه ٔ زیبا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || به مزاح، جامه ای که صاحب آن، آن را نمودن خواهد. (یادداشت ایضاً). رجوع به ماده ٔ قبل شود.

فارسی به انگلیسی

مامانی‌

Fairy, Cool, Cuddly

فرهنگ معین

مامانی

(ص نسب) هر چیز خوب و قشنگ و دوست داشتنی.


تی تیش مامانی

(ص مر.) نو و زیبا (واژه کودکانه در مورد صفت جامه که در بزرگ ترها برای ریشخند و تعریض به کار می رود)، نازک نارنجی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مامانی

ناز، ناب، قشنگ، زیبا، خوشگل، دوست‌داشتنی، محبوب، وابسته به مادر

حل جدول

مامانی

خوشگل و دوست‌داشتنی

دوست داشتنی، زیبا، خوشگل


خوشگل و دوست‌داشتنی

مامانی


دوست داشتنی

مامانی


خوشگل و زیبا

شکیل ، مهوش ، مامانی

فرهنگ فارسی هوشیار

مامانی

از فرانسوی تو دل برو لوند (صفت) چیز خوب و قشنگ و دوست داشتنی، شخص خوش جنس و بزرگوار.

واژه پیشنهادی

نازک نارنجی

تیتیش مامانی

انگلیسی به فارسی

sweetie

مامانی

اصطلاحات انگلیسی به فارسی

babycakes

عزیزم، مامانی

سوئدی به فارسی

godis

عزیزم، مامانی،

معادل ابجد

مامانی

142

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری