معنی مانند شدن
لغت نامه دهخدا
مانند شدن. [ن َن ْ ش ُ دَ] (مص مرکب) شبیه گردیدن. مماثلت. مشابهت. تشابه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): آنچه مردم بخورد اندر معده نیم پخته شود و از معده به جگر اندر آید و اندر جگر خون گردد و از جگر به رگها اندر آید و به هر اندامی از اندامهای یکسان نصیبی برسد و مانند آن شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). هرآنگه محسوس حاضر بود حساس مانند او شود به فعل. (مصنفات بابا افضل).
- مانند چیزی شدن، تمثل. (ترجمان القرآن).
- مانند شدن کسی را، تقیل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
حل جدول
مانستن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) شبیه گردیدن: هر آنگه محسوس حاضر بود حساس مانند اوشود بفعل.
معادل ابجد
499

![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)

