معنی مایه کوبی

لغت نامه دهخدا

مایه کوبی

مایه کوبی. [ی َ / ی ِ] (حامص مرکب) تلقیح واکسن. (واژه های نو فرهنگستان). و رجوع به واکسیناسیون در همین لغت نامه شود.

فرهنگ معین

مایه کوبی

(~.) (مص ل.) تزریق مایه (واکسن) به بدن به منظور پیشگیری یا معالجه ناخوشی ها، واکسیناسیون.

فرهنگ عمید

مایه کوبی

مایۀ ضد بیماری به‌ بدن کسی داخل کردن، تلقیح واکسن، واکسینوتراپی،

حل جدول

مایه کوبی

تلقیح واکسن

واکسناسیون

واکسیناسیون

فارسی به انگلیسی

مایه‌ کوبی‌

Inoculation, Vaccination

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

مایه کوبی

(مصدر) داخل کردن مایه ضد مرض در بدن بیمار از راه تزریق تزریق مایه (واکسن) ببدن بمنظور پیشگیری یا معالجه ناخوشیها واکسیناسیون.

معادل ابجد

مایه کوبی

94

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری