معنی مباین
لغت نامه دهخدا
مباین. [م ُ ی ِ] (ع ص) ناسازوار. مخالف. ناسازگار. که بینونت دارد. جدا. ج، مباینات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): چنانکه اندرهندسه گویند که هر مقداری مشارک دیگر مقدار مجانس خود بود یا مباین. (دانشنامه). و رجوع به مباینه و مباینت و متباین شود.
فرهنگ عمید
مخالف،
حل جدول
دارای تضاد و تفاوت
مترادف و متضاد زبان فارسی
خلاف، ضد، متفاوت، مغایر،
(متضاد) مرادف
فرهنگ فارسی هوشیار
ناجور نا ساز (اسم) مخالف: چنانکه اندر هندسه گویند که هر مقداری مشارک دیگر مقدار مجانس خود بود یا مباین.
فرهنگ فارسی آزاد
مُباین، مخالف، بر خلاف،
معادل ابجد
103