معنی مبتکر زبان اسپرانتو
حل جدول
لغت نامه دهخدا
اسپرانتو. [اِ پ ِ ت ُ] (اِ) زبان بین المللی که دکتر زامِن ْهُف در حدود 1887 م. وضع کرده و دستور آن دارای شانزده قاعده است.
مبتکر
مبتکر. [م ُ ت َ ک َ] (ع ص) ابتکارشده. ابداع شده. نوآورده.
مبتکر. [م ُ ت َ ک ِ] (ع ص) آن که بامداد برخیزد. (آنندراج). برخیزنده ٔ بامداد. || آن که پگاه می آید. (ناظم الاطباء). || آن که میوه ٔ اول رسیده خورد. (آنندراج). خورنده ٔ نوبر میوه ها. (ناظم الاطباء). || کسی که دررسد آغاز خطبه را. (آنندراج). دررسنده آغاز خطبه را. || رباینده ٔ بکارت دختر. (ناظم الاطباء). || ابتکارکننده. نوآورنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه چیز تازه پدید آرد.
فرهنگ فارسی هوشیار
زبان جهانی ابر زبان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
زبانی قراردادی برای آسان کردن روابط بینالمللی با گرامر بسیارساده که با الفبای لاتین نوشته میشود،
فرهنگ واژههای فارسی سره
نوآور
فارسی به انگلیسی
Original, Innovator, Inventive, Originator, Pathfinder, Resourceful
فارسی به عربی
مبدع، مخترع، منشی
عربی به فارسی
نو اور , بدعت گذار
معادل ابجد
1442