معنی مبغوض

لغت نامه دهخدا

مبغوض

مبغوض. [م َ] (ع ص) دشمن داشته شده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). در تداول فارسی زبانان بمعنی مُبغَض است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
نام او محبوب از ذات ویست
نام این مبغوض ز آفات ویست.
مولوی.
و آفرید او وصفهای عارضی
که کسی مبغوض می گردد رضی.
مولوی.
و رجوع به نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز شماره ٔ 10 سال اول ص 39 شود.

فرهنگ معین

مبغوض

(مَ) [ع.] (اِمف.) مورد بغض و خشم واقع شده.

فرهنگ عمید

مبغوض

مورد بغض و خشم واقع‌شده، دشمن‌داشته‌شده،

حل جدول

مبغوض

مورد بغض و کینه

فرهنگ فارسی هوشیار

مبغوض

دشمن داشته شده

معادل ابجد

مبغوض

1848

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری