معنی متالم
فرهنگ عمید
ویژگی کسی که از حادثه و پیشامدی افسرده و دردمند باشد، دردمند، دردناک،
حل جدول
دردمند
مترادف و متضاد زبان فارسی
المناک، دردمند، اندوهگین، دلخور، دلگیر، متاثر،
(متضاد) مشعوف
فارسی به انگلیسی
Aggrieved, Anguished, Sore
فرهنگ فارسی هوشیار
دردناک، دردمند، درد یافته درد ناک درد مند (اسم) درد کشنده دردمند، کسی که بر اثر حادثه و واقعه ای دردمند و افسرده است جمع: متالمین.
معادل ابجد
511