معنی متصدی نمایشگاه

حل جدول

لغت نامه دهخدا

نمایشگاه

نمایشگاه. [ن ُ / ن ِ / ن َی ِ] (اِ مرکب) تآتر. (یادداشت مؤلف). رجوع به تماشاخانه شود. || معرض. عرضه گاه. (یادداشت مؤلف). محل نمایش دادن. جای جلوه دادن. || محلی که متاعهای بازرگانی، محصولات کشاورزی و مصنوعات کارخانه ها یا آثار باستانی را به معرض نمایش گذارند. (فرهنگ فارسی معین).


متصدی

متصدی. [م ُ ت َ ص َدْ دی] (ع ص) پیش آینده. (منتهی الارب). پیش آینده. از تصدی که بمعنی پیش آمدن است... و از پیش آینده در اینجا مراد از پیشکار است. (آنندراج) (غیاث). پیش آینده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تعرض نماینده. (منتهی الارب). کسی که برمی گرداند روی را و مخالفت می کند و اعتراض می نماید و تعرض نماینده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). || کسی که کوشش می نماید و همت می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). || آن که اشتغال بکار دارد و بر گماشته ٔ به کار. و گماشته و پیشکار. (ناظم الاطباء). مباشر عمل و شغلی: پس بدانک هر که متصدی تصنیف کتابی و مصنف جمع رساله ای گردد، با نفس خود مخاطره می کند. (تاریخ قم).
- متصدی باغات، کسی است که پیوسته متوجه آبادی باغات دیوانی بوده، آنچه لازمه ٔ سعی و اهتمام است به عمل آورده، در هر فصلی از فصول به غرس اشجار و گلکاری مشغول و اکثر اوقات از گلهای الوان و میوه ٔ نوبر به جهت پادشاه سرانجام بنظر رساند و حسن خدمت خود را ظاهر سازد. (از تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 51).
- متصدی بودن، در کار بودن. (ناظم الاطباء).
- متصدی شدن، مشغول گشتن به کار. (ناظم الاطباء). مباشر عمل و عهده دار شغل یا اداره ای شدن. کاری را به عهده گرفتن: در قلعه های خود خزیده منتظر بودند که هر یک از بیگلربیگیان متصدی او شوند. (عالم آرای عباسی).
|| (اصطلاح اداری) یکی از مقامهای اداری فروتر از مسؤول و بالاتر از کارمند ساده است. || در دوران صفویه به افرادی اطلاق می گردید که در امر مالیات دخالت داشتند: نسخه جات محاسبات عمال و مؤدیان حساب دیوانی کل ولایات از بیگلربیگیان و حکام و سلاطین و وزراء و تحویلداران جزو و کل و متصدیان و ضابطان و غیر هم بعد از تعلیقه ٔ عالی جاه... (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی، ص 6). و کل عمال دیوانی از وزراء و مستأجران و ضابطان و متصدیان و مباشران مالیات دیوانی رابه پای حساب می آورد. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 36). || نویسنده و محرر و محاسب. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).و رجوع به تصدی شود.

تعبیر خواب

نمایشگاه


1ـ اگر خواب ببینید در نمایشگاهی هستید، علامت آن است که کاری پرمنفعت و دوستانی مطلوب به دست خواهید آورد.

2ـ اگر دختری خواب ببیند در نمایشگاه است، نشانه آن است که شریک زندگی او مردی شوخ طبع و آرام خواهد بود.
- آنلی بیتون

فرهنگ عمید

نمایشگاه

جای نمایش دادن،
جایی که کالاهای بازرگانی، اشیای صنعتی، محصولات کشاورزی، و یا آثار هنری به نمایش گذارده شود،


متصدی

کسی که عهده‌دار کار و شغلی است، مسئول،

فارسی به ایتالیایی

نمایشگاه

esposizione

mostra

فارسی به آلمانی

نمایشگاه

Gerecht, Hübsch, Jahrmarkt (m), Messe (f), Schön

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

متصدی

سرپرست، مامور، مسئول، گماشته، عهده‌دار

فارسی به عربی

متصدی

صاحب المنصب، ضابط، عداء، فخری


نمایشگاه

شرح، معرض

فرهنگ فارسی هوشیار

متصدی

کسی که مباشر کار و شغلی است

فرهنگ معین

نمایشگاه

(نَ یِ) (اِمر.) جایی که کالاهای بازرگانی، صنعتی یا محصولات کشاورزی به نمایش گذارده شود.

معادل ابجد

متصدی نمایشگاه

971

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری