معنی متصل کردن

حل جدول

متصل کردن

چسباندن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

متصل کردن

چسباندن

مترادف و متضاد زبان فارسی

متصل کردن

وصل کردن، مرتبط کردن، چسباندن، چسبانیدن، ارتباط دادن، چسباندن، پیوند دادن

فارسی به انگلیسی

متصل‌ کردن‌

Adjoin, Bridge, Connect, Fasten

فارسی به عربی

متصل کردن

انطبق، جاور، مغلاه، موصل

فرهنگ فارسی هوشیار

متصل کردن

پتوستن پیوستن

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

متصل کردن

Anlegen, Anwenden, Aufanbringen, Auflegen, Gelten, Umtun, Zutreffen, Fügen, Gesellen, Kombinieren, Mitmachen, Verbinden, Verbindung (f)

واژه پیشنهادی

متصل کردن

پیوستن

معادل ابجد

متصل کردن

834

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری