معنی متعلم

لغت نامه دهخدا

متعلم

متعلم. [م ُ ت َ ع َل ْ ل ِ] (ع ص) تعلیم گیرنده، یعنی تلمیذ و شاگرد. (غیاث) (آنندراج). آموخته شده و پند داده شده و آموزنده و طالب علم. (ناظم الاطباء). آموزنده. یادگیرنده. تعلیم گیرنده: و چون عزیمت در اینکار پیوست آنچه ممکن شد برای تفهیم متعلم... در شرح و بسط تقدیم افتاد. (کلیله و دمنه). و احداث متعلمان به طریق تحصیلی علم و موعظت نگرند. (کلیله و دمنه). یکی از متعلمان کمال بهجتی داشت و طیب لهجتی. (گلستان). و رجوع به تعلم شود.

فرهنگ معین

متعلم

(مُ تَ عَ لِّ) [ع.] (اِفا.) طالب علم، آموزنده.

فرهنگ عمید

متعلم

کسی که علم و هنری را از دیگری فرامی‌گیرد، دانش‌آموز،

حل جدول

متعلم

آموزنده،دانشجو

مترادف و متضاد زبان فارسی

متعلم

اسم آموزنده، دانش‌آموز، تلمیذ، دانشجو، شاگرد، طلبه، متلمذ،
(متضاد) معلم

عربی به فارسی

متعلم

یادگیرنده

تحصیل کرده , فرهیخته

فرهنگ فارسی هوشیار

متعلم

تعلیم گیرنده، آموخته شده

فرهنگ فارسی آزاد

متعلم

مُتَعَلِّم، تعلیم گیرنده، آموزنده، مُحَصِّل،

معادل ابجد

متعلم

580

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری