معنی مثل فرد بسیار عبوس و خشمگین

حل جدول

مثل فرد بسیار عبوس و خشمگین

برج زهرمار


مثل فرد بسیار عبوس

برج زهر مار

برج زهرمار


مثل فرد بسیار پیر

آفتاب لب بوم

آفتاب لب بام


مثل فرد بسیار شاد و شنگول

کبکش خروس می‌خواند

کبکش خروس می‌خونه


شخص بسیار عبوس

آیینه دق

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

عبوس

عبوس. [ع َب ْ وَ] (ع اِ) جماعت بسیار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

عبوس. [ع َ] (ع ص) بسیار ترش روی. (اقرب الموارد). || شیربیشه. || روز بد که از آن روی ترش شود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).

عبوس. [ع َب ْ بو] (اِخ) موضعی است. (معجم البلدان).

عبوس. [ع ُ] (ع مص) روی ترش کردن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ترجمان) (تاج المصادر) (غیاث اللغات). رجوع به عبس شود.

فرهنگ فارسی آزاد

عبوس

عَبُوس، بسیار پُر اخم- بسیار شدید،

فرهنگ معین

عبوس

(عَ) [ع.] (ص.) بسیار ترشروی، اخمو.

معادل ابجد

مثل فرد بسیار عبوس و خشمگین

2291

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری