معنی مثنوی کوتاهی از سنایی غزنوی

حل جدول

مثنوی کوتاهی از سنایی غزنوی

کارنامه بلخ


سنایی غزنوی

اولین کسی که عرفان را وارد شعر فارسی کرد


سنایی

شاعر عصر غزنوی


اثری از سنایی غزنوی

عقل‌نامه

لغت نامه دهخدا

غزنوی

غزنوی. [غ َ ن َ] (اِخ) (حکیم...) مجدودبن آدم سنائی:
بشنو این پند از حکیم غزنوی
تا بیابی در تن مرده نوی.
مولوی.
رجوع به سنایی شود.

غزنوی. [غ َ ن َ] (اِخ) محمودبن سبکتگین را گویند. (از آنندراج):
ناز و نیاز کار ایاز است و غزنوی
کآن بنده ٔ نیاز شد و این غلام ناز.
ملاشانی تکلو (از آنندراج).
چون این زاری به گوش غزنوی خورد
سرش غوطه به خون دل فروبرد.
حکیم زلالی (از آنندراج).
رجوع به محمودبن سبکتگین غزنوی شود.

غزنوی. [غ َ ن َ] (اِخ) محمدبن محمود قاضی غزنوی، ملقب به معین الدین و مکنی به ابوالعلاء. او راست: کتاب «سرالسرور» در ذکر شعرای زمان خود. (از کشف الظنون چ استانبول ج 2 ستون 987).


مثنوی

مثنوی. [م َ ن َ وی ی / ی] (ع ص نسبی) منسوب است به مثنی که اسمی است معدول از اثنین اثنین که ترجمه ٔ آن به فارسی دودو باشد. (غیاث) (از آنندراج). || (اِ) شعری که در هر بیت آن دو قافیه علی حده باشد لهذا ابیات مختلف القوافی را مثنوی نام کرده اند. (از غیاث) (از آنندراج). نزد شعرا ابیاتی است متفق در وزن که هر یکی از آن، دو قافیه دارد و هر بیتی بر قافیه ٔخاص علی حده است و آن را مزدَوَج نیز نامند و از استقراء معلوم شده است که در بحرهای طولانی مثنوی نگویندچنانکه بحر رجز تام و رمل تام و هزج تام و امثال آن. (از کشاف اصطلاحات الفنون). شعری که هر دو مصراع آن با یکدیگر هم قافیه و سایر اشعار که باز به همان وزن باشند هر دو مصراع قافیه دیگر دارند مانند شاهنامه ٔفردوسی، گرشاسب نامه ٔ اسدی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، خمسه ٔ نظامی و مثنوی مولوی. و چون مثنوی مطلق گویند مراد مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی است. مزدوجه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
شعر درازتر ز «قفانبک » پیش او
کوته شود چو قافیه ٔ شعر مثنوی.
فرخی.
وحدت اندر وحدت است این مثنوی
از سمک رو تا سماک معنوی.
مولوی.


کوتاهی

کوتاهی. (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز است و 209 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

واژه پیشنهادی

اثری از سنایی غزنوی

طریق التحقیق

کارنامه بلخ

سیرالعباد

عشق نامه

فرهنگ عمید

غزنوی

از مردم غزنه (غزنین): سلطان محمود غزنوی،

فرهنگ فارسی هوشیار

کوتاهی

‎ کمی طول ارتفاع یا عمق مقابل درازی: سرما و در میخانه که طرف بامش بفلک برشد و دیوار بدین کوتاهی خ (حافظ)، قصور تقصیر.

معادل ابجد

مثنوی کوتاهی از سنایی غزنوی

2260

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری