معنی مجاب
لغت نامه دهخدا
مجاب. [م ُ] (ع ص) جواب داده شده. (از منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث). جواب داده و پاسخ داده. (ناظم الاطباء). پاسخ کرده. پاسخ شنیده. که وی را پاسخ داده باشند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مجاب الدعوه، کسی که دعای وی پذیرفته و قبول گردد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| قبول کرده شده. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || مأخوذ از تازی، ساکت شده در مباحثه و مناقشه و گفتگو. (ناظم الاطباء) مغلوب در مناظره. مُفحَم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ معین
(مُ) [ع.] (اِمف.) جواب داده، پاسخ داده شده.
فرهنگ عمید
پاسخدادهشده، کسی که قانع شده،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پذیرا، راضی، رضا، متقاعد، تسلیم، مغلوب
فرهنگ فارسی هوشیار
جواب داده شده، پاسخ کرده
فرهنگ فارسی آزاد
مجاب، پاسخ داده شده، پاسخ شنیده، ایضاً در فارسی قانع شده یا مغلوب گردیده در مناظره،
معادل ابجد
46