معنی مجموعه داستانى از رابرت پـن وارن

حل جدول

مجموعه داستانى از رابرت پـن وارن

سیرک در اتاق زیر شیروانى


داستانى از رابرت کارسون

توباید شاد بمانى


اثر رابرت پن وارن

من بر جاى خواهم ایستاد


رمان رابرت پن وارن

در دروازه بهشت

فرهنگ عمید

وارن

آرنج: زمانی دست کرده جفتِ رخسار / زمانی جفتِ زانو کرده وارن (آغاجی: شاعران بی‌دیوان: ۱۹۵)،

لغت نامه دهخدا

وارن

وارن. [رَ / رِ] (اِ) آرنج را گویند که بندگاه ساعد و بازوست و به عربی مرفق خوانند. (برهان). آرنج باشد. (جهانگیری). وارنج. (ناظم الاطباء). بند میان پیش دست و بازو. (صحاح الفرس):
زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانو کرده وارن.
آغاجی (از صحاح الفرس).
الارتفاق، بر وارن تکیه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی).

وارن. [رِ] (اِخ) هوارد کروسبی. روانشناس معاصر امریکایی، استاد دانشگاه پرینستن متولد در 1867 م. و متوفی در 1934. (وبستر).

وارن. [رُ] (ص) مخفف وارون که باژگونه باشد و به عربی عکس گویند. (برهان). وارون. باژگونه. زیر و زبر. (ناظم الاطباء). || نحس و شوم و باژگونه. (از یادداشت مؤلف).

وارن. [رُ] (اِخ) ترنتیوس کنسول روم در قرن سوم ق. م. و همکار پل امیل بود. وی به سال 216ق. م. با آنیبال سردار کارتاژی در کان نبرد کرد و در آن کارزار شکست خورد.

وارن. [رُ] (اِخ) شاعر و نویسنده ٔلاتینی (27- 116 ق. م.) متولد ردت. وی بسبب داشتن اطلاعات جامع و وسیع بزرگترین دانشمند عصر خویش بود. از آثار مهم او بجز سه کتاب درباره ٔ اقتصاد روستایی چیزی در دست نمانده است.

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

وارن

(رَ یا ر) (اِ.) آرنج، مرفق.

فرهنگ فارسی هوشیار

وارن

(صفت) باژگونه وارونه، نحس شوم.

معادل ابجد

مجموعه داستانى از رابرت پـن وارن

1800

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری