معنی محاربه

فرهنگ معین

محاربه

(مُ رِ بِ) [ع. محاربه] (مص ل.) جنگیدن، پیکار کردن.

فرهنگ عمید

محاربه

با هم جنگ کردن، جنگیدن،
(حقوق) از بین بردن نظم و امنیت با استفاده از اسلحه یا بدون آن،

حل جدول

محاربه

جنگ‌کردن، جنگیدن

جنگ کردن، جنگیدن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مترادف و متضاد زبان فارسی

محاربه

آرزم، پرخاش، پیکار، جنگ، حرب، رزم، ستیزه، کشتار، نبرد،
(متضاد) صلح، آشتی

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

محاربه

حرب، عداء

فرهنگ فارسی هوشیار

محاربه

محاربه و محاربت در فارسی: جنگ رزم (مصدر) با یکدیگر جنگیدن حرب کردن، (اسم) حرب جمع: محاربات.

فارسی به آلمانی

محاربه

Krieg (m), Krieg [noun]

معادل ابجد

محاربه

256

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری