معنی محاوره

لغت نامه دهخدا

محاوره

محاوره. [م ُ وَ رَ] (از ع، مص) مجادله نمودن. (از ناظم الاطباء). محاوره. محاورت. سخن گفتن با یکدیگر. || (اِمص) سخنگوئی. گفتگو. سؤال و جواب. ج، محاورات: خوش محاوره. ملیح المحاوره. (یادداشت مرحوم دهخدا). || مباحثه. || مجادله. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

محاوره

(مُ وِ رَ یا رِ) [ع. محاوره] (مص ل.) گفتگو کردن.

فرهنگ عمید

محاوره

با هم سخن گفتن، گفتگو کردن،

حل جدول

محاوره

گفتگو،مذاکره

مترادف و متضاد زبان فارسی

محاوره

صحبت، تکلم، گپ، گفتگو، گفت‌وشنود، مباحثه، مذاکره، مناظره، مجاورت، گفتگو کردن،
(متضاد) مکاتبه

فارسی به عربی

محاوره

حدیث، حوار، محادثه

فرهنگ فارسی هوشیار

محاوره

پاسخ و سخن گفتن، حدیث کردن با یکدیگر، مباحثه، سوال و جواب

فارسی به آلمانی

محاوره

Gespräch (n), Informationsaustausch (m), Unterhaltung (f)

معادل ابجد

محاوره

260

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری