معنی مخترع دستگاه اندازهگیری سرعت باد
حل جدول
رابرت هوک
مخترع دستگاه اندازه گیری سرعت باد
رابرت هوک
مخترع دستگاه هواسنج
رابرت هوک
مخترع دستگاه چاپ
گوتنبرگ
مخترع دستگاه ریسندگی
ارک رایت
مخترع دستگاه زیراکس
چسترکارلسون
دستگاه اندازهگیری شدت جریان
گالوانومتر
دستگاه اندازهگیری مقدار برق
ولتمتر
اندازهگیری
پیمایش
واژه پیشنهادی
نات
لغت نامه دهخدا
سرعت. [س ُ ع َ] (ع اِمص) سرعه. شتاب. مولانا یوسف بن مانع در شرح نصاب نوشته اند که فی الحقیقت معنی سرعت شتاب نیست زیرا که شتاب ترجمه ٔ عجلت است و معنی شتاب زود کردن کاری است. و فرق میان سرعت و عجلت آن است که سرعت عمل بسیار کردن است در زمان اندک و عجلت شتاب کاری است پیش از هنگام، ولیکن هر دو بجای همدیگر مستعمل میشوند و در منتخب است که سرعت شتاب کردن به کاری در اول وقت و آن محمود است و عجلت شتاب کردن پیش از وقت و آن مذموم است. (غیاث) (آنندراج). شتافتن: و من در نفس خود اینقدر قوت و سرعت می یابم که در خدمت مردان یار شاطر باشم. (گلستان سعدی).
صباسرعتی رعدبانگ ادهمی
که بر برق پیشی گرفتی همی.
سعدی.
- سرعت انتقال، بزودی دریافتن. فهم مطلبی در اندک زمان.
- سرعت انزال، بیماریی است که آب گاه آرامش زود برجهد. (یادداشت مؤلف).
- سرعت فهم، نوع دوم از انواع هفت گانه که در تحت جنس حکمت است و آن عبارت است از آنکه نفس را حرکت از ملزومات به لوازم ملکه شده باشد و در آن تفصیل به مکثی محتاج نشود. (نفایس الفنون).
|| زودی و جلدی و چابکی و چالاکی. || شتاب زدگی. (ناظم الاطباء).
- سرعت کردن، شتاب کردن و عجله نمودن. (ناظم الاطباء).
فارسی به عربی
مبدع، مخترع
عربی به فارسی
مخترع , جاعل
مترادف و متضاد زبان فارسی
پیمایش، ذرع، سنجش
تعبیر خواب
شما مخترع هستید: افتخار بزرگی نصیبتان میشود
دیگران مخترع هستید: پاداش خوبی برای کارشان خواهند گرفت.
فرزندان شما مخترع می شوند، شانس و خوشبختی - کتاب سرزمین رویاها
معادل ابجد
2845