معنی مخفی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مَ یّ) [ع.] (ص. ق) پنهان، پوشیده.
فرهنگ عمید
پنهان، پوشیده،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
نهفته، پنهان، نهان، ناپیدا
کلمات بیگانه به فارسی
پنهان، نهان
مترادف و متضاد زبان فارسی
پنهان، خفی، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپیدا، نامشهود، نامرئی، ناهویدا، نهان، نهفته، زیرجلی، سری،
(متضاد) آشکارا، آشکار، هویدا
فارسی به انگلیسی
Confidential, Covert, Dark, Hidden, Occult, Secret, Slinky, Snug, Stealthy, Subterranean, Surreptitious, Undercover, Underground
فارسی به عربی
دولاب، سری، مخفی
عربی به فارسی
دزدکی , زیر جلی , پنهان , نهانی , مخفی , رمزی , نامریی , ناپدید , نامعلوم , غیرقابل مشاهده , غیرقابل تشخیص , غیر محسوسغ
فرهنگ فارسی هوشیار
پنهان، پوشیده، نهفته، نهان
فارسی به ایتالیایی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
730