معنی مخملک

فرهنگ فارسی هوشیار

مخملک

گل افشان مر گیجه از بیماری ها (اسم) مرضی است حاد وساری و همه گیر که بواسطه اگزانتم مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتو کوک میباشد و دارای سمی است که تولید قرمزی میکند. این مرض در سنین بین 10 تا 15 سالگی دیده میشود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت بمرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده میشود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصا در آخر دوره نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تبهای دیگر بثوری شامل چهاردوره است: دوره کمون که 3 تا 6 روز طول میکشد، دوره یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع میشود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه میرسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توام است. تاکی کاردی در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین میشود و از درد گلو شکایت میکند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ میشوند ولی زبان هنوز سفید است. غالبا بیمار استفراغ میکند و این علامت مهمی است زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد. این دوره ‎12 تا 36 ساعت طول میکشد که با کوفتگی و تشنگی و غیره توام است، دوره بثورات که با اگزانتم وانانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی (عوارض دوره یورش) ادامه دارند اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و بطرف دست و پا میرود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. در روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت میشود که بالمس زبر احساس میشود. قرمزی زیر فشار دست وانگشتان از بین میرود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل بزردی ظاهر میشوند. بثورات یکنواخت است و فاصله پوست سالم پیدانمیشود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلا وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک وسوزان است و معمولا عرق روی آنرا فرا نمیگیرد. دوره بثورات 6 روز است و بعد از بین میروند. تمام زبان باردار است و سپس از جلو عقب شروع به قرمز شدن میکند (علامت مخصوص مرض مخملک)، دوره پوسته ریزی ‎- بثورات از روز پنجم یا ششم وگاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن میکنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم میباشد و از سینه شروع میشود و بطرف دست و پا میرود. این بیماری مصونیت میدهد گل افشان مرگیجه مخملویی.


مخملویی

مخملک بنگرید به مخملک (اسم) مخملک.

لغت نامه دهخدا

مخملک

مخملک. [م َ م َ ل َ] (اِ) در اصطلاح پزشکی مرضی است حاد و ساری و همه گیر که به واسطه ٔ اگزانتم (جوشهای سرخ رنگ زیر جلد) مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم (جوشهای سرخ رنگ در پوشش داخلی لوله های گوارشی) و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتوکوک می باشد، و دارای سمی است که تولید قرمزی می کند. این مرض در بین 10 تا 15سالگی دیده می شود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت به مرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده می شود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصاً در آخر دوره ٔ نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تب های دیگر بثوری شامل چهار دوره است: 1- دوره ٔ کمون که 3 تا 6 روز طول می کشد. 2- دوره ٔ یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع می شود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه می رسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توأم است. تاکی کاردی (ضربان تند قلب) در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین می شود و از درد گلو شکایت می کند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ می شوند ولی زبان هنوز سفید است. غالباً بیمار استفراغ می کند و این علامت مهمی است، زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد این دوره 12 تا 36 ساعت طول می کشدکه با کوفتگی و تشنگی و غیره توأم است. 3- دوره ٔ بثورات که با اکزانتم و انانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی ادامه دارد. اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و به طرف دست و پا می رود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. و روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت می شود که با لمس زبر احساس می شود. قرمزی زیر فشار دست و انگشتان از بین می رود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل به زردی ظاهر می شود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلاً وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک و سوزان است و معمولاً عرق روی آن را فرا نمی گیرد. دوره ٔ بثورات 6 روز است و بعد از بین می رود. تمام زبان باردار است و سپس از جلو به عقب شروع به قرمز شدن می کند. 4- دوره ٔ پوسته ریزی، بثورات از روز پنجم یا ششم و گاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن می کنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم و از سینه شروع می شود و به طرف دست و پا می رود. این بیماری مصونیت می دهد. گل افشان. مرگیجه. مخملویی. و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود.

فرهنگ معین

مخملک

(مَ مَ لَ) [ع - فا.] (اِ.) بیماری واگیردار که عامل آن یک نوع استرپتوکوک است و دارای سمی است که تولید دانه های قرمزی می کند.

حل جدول

مخملک

نوعی بیماری عفونی کودکان

نوعی بیماری واگیردار

نوعی بیماری عفونی کودکان، نوعی بیماری واگیردار


نوعی بیماری عفونی کودکان

مخملک


‌ نوعی بیماری عفونی کودکان

مخملک


نوعی بیماری واگیردار

مخملک

فرهنگ عمید

مخملک

نوعی بیماری عفونی واگیردار که معمولاً در کودکان بروز می‌کند و با تب، لرز، گلودرد، و جوش‌های چرکی قرمزرنگ همراه است،

انگلیسی به فارسی

Scarlet

تب مخملک

معادل ابجد

مخملک

730

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری