معنی مدد کردن
حل جدول
اعتضاد
مترادف و متضاد زبان فارسی
یاریدادن، کمک کردن، یاری کردن، یاوری کردن، امداد کردن، استعانت کردن،
(متضاد) مدد یافتن
فارسی به انگلیسی
Help
فرهنگ فارسی هوشیار
یاری کردن (مصدر) یاری کردن یاوری کردن امداد: دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته خ مدد کن بهمتم. (حافظ) یا مدد طبیعت. یاری کردن طبیعت، دفع شدن بر از کارکردن شکم: بهر جواب نکته طبع سقیم تو درمانده ایم بلکه طبیعت مدد کند. (محمد سعید اشرف)
معادل ابجد
322