معنی مراسم بزرگداشت کسی

حل جدول

مراسم بزرگداشت کسی

یاد بود

یادبود


بزرگداشت

تجلیل

‌تکریم

بزرگ داشتن، احترام، یادبود

اجلال

فارسی به عربی

مراسم بزرگداشت

اِحْتِفالٌ تَأْبینی


مراسم

مراسم، اِحْتِفالٌ


بزرگداشت

احترام، إجلالٌ، اِحْتِفاءٌ، اِحْتِفالٌ

فرهنگ عمید

بزرگداشت

بزرگ داشتن، کسی را گرامی داشتن، احترام کردن،

واژه پیشنهادی

بزرگداشت

تمکین

اکرام

عربی به فارسی

مراسم

تشریفات , جشن , مراسم

لغت نامه دهخدا

مراسم

مراسم. [م َ س ِ] (ع اِ) و مراسیم، ج ِ مرسوم به معنی مکتوب است. (از اقرب الموارد). رجوع به مرسوم و مراسیم شود. || در حدیث: لیث الذکر من مراسم اللسان، مثل اینکه مراسم جمع رسم باشد. (از ناظم الاطباء). || ج ِ مرسوم، به معنی مرسوم ها. آداب. آیین ها. (از فرهنگ فارسی معین). آیین ها. (غیاث اللغات) (آنندراج). رسم ها. عادت ها. دستورها. قاعده ها. قوانین. شرایط. (ناظم الاطباء). || آداب. قواعد. رسوم: رعایت حقوق غربا از مراسم اهل دیانت و خداوندان فتوت است. (سندبادنامه ص 177). و مراسم سیاست مبهم ماند. (سندبادنامه ص 5). با نقصان حالت و قصور مراسم خدمت. (المعجم از فرهنگ فارسی معین). || اثرها. نشان های پا. (ناظم الاطباء). نشان ها. (غیاث اللغات). || عهدها. پیمان ها. || فرایض. حقوق. || اطاعت. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

بزرگداشت

احترام، تعظیم، تجلیل، اغظام، اکرام، حرمت

معادل ابجد

مراسم بزرگداشت کسی

1365

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری