معنی مربی اسبق تیم ایران
حل جدول
بهمن صالحنیا
مربی اسبق تیم ملی
ناصر ابراهیمی
مربی اسبق تیم ملی والیبال ایران
لوزانو
مربی اسبق بارسلونا
انریکه
والورده
مربی اسبق پرسپولیس
مصطفی دنیزلی
ناصرابراهیمی
درخشان
مربی اسبق بایرلورکوزن
هیپیا
مربی تیم ملی والیبال ایران
اسلوبودان پراکلیاچیچ
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
عامل، مربی، معلم
لغت نامه دهخدا
مربی. [م ُ رَب ْ بی](ع ص) پرورنده. تربیت کننده. پرورش دهنده: مربی الفضلا محب الاتقیا.(گلستان). یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را میگفت.(گلستان).
دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین
که قاضییی به از او آسمان ندارد یاد.
حافظ.
|| آموزگار. استاد. پرورشگر. معلم. که عهده دار تعلیم و تربیت دیگران است: ناچار به خلاف رأی مربی قدمی برفتمی و از سماع حظی برگرفتمی.(گلستان). || مرباسازنده.(ناظم الاطباء).
مربی. [م َ بی ی](ع ص) پرورش داده شده و پرورده شده و افزون شده.(ناظم الاطباء).
معادل ابجد
1127