معنی مرفه
لغت نامه دهخدا
مرفه. [م ُ رَف ْ ف ِه ْ](ع ص) نعت فاعلی از ترفیه. رجوع به ترفیه شود. || دهنده ٔ آسایش و راحت.(ناظم الاطباء).
مرفه. [م ُ رَف ْ ف َ ه ْ](ع ص) نعت مفعولی ازترفیه. رجوع به ترفیه شود. || برآسوده و تن آسان.(آنندراج). آسوده و راحت و با استراحت و خشنود و خوشدل و سعادتمند و برخوردار.(ناظم الاطباء). فراخ زیست در رفاه و آسودگی: چنان سازم که موضع ایشان را معین شود تا آنجا ساکن گردند و مرفه و آسوده روزگار گذارند.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 795).
تنم شد مرفه ز رنج عمل
که آنگه ز دشمن مرفه نبود.
مسعودسعد.
از روان شرع را متابع شو
پس مرفه به کام دل بغنو.
سنائی.
تا خلایق روی زمین آسوده و مرفه پشت به دیوار امن و فراغ آوردند.(کلیله و دمنه). اگر رغبت نمائی در خدمت من ایمن و مرفه باشی.(کلیله و دمنه).نوح در اوسط مملکت مرفه نشسته و ارتفاعات خراسان برمغازف و ملاهی و ملاذ و شهوات صرف میکند.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
هر طرف در وی یکی چشمه روان
اندران حیوان مرفه در امان.
مولوی.
- مرفه احوال، آسوده و فراخ زندگانی. تن آسان.(ناظم الاطباء).
- مرفه البال، آسوده خاطر. تن آسان.(ناظم الاطباء).
- مرفه الحال، آسوده. آسوده خاطر. آسوده حال و خوش معاش.(غیاث) فراخ عیش. باآسایش. آسوده. آسوده حال. تن آسان: اهالی چون قوم و قبیله مرفه الحال فارغ البال از آن مناص خاص یافتند.(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 65). و پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال.(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 142). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند.(تاریخ قم ص 5). طرح، مرفه الحال شدن. رجل عاض، مرد نیک مرفه الحال.(از منتهی الارب).
- مرفه الخاطر، مرفه الحال مرفه البال. آسوده خاطر. تن آسان.(ناظم الاطباء).
- مرفه حال، مرفه الحال. آسوده. تن آسان.(ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(مُ رَ فَّ) [ع.] (اِمف.) آسوده، در رفاه و آسایش.
فرهنگ عمید
در رفاه و آسایش، آسوده،
(قید) با آسایش،
حل جدول
آسوده و راحت، رفاه و آسایش، خشنود، خوشدل، سعادتمند
فرهنگ واژههای فارسی سره
بانوا
کلمات بیگانه به فارسی
بانوا
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسوده، تنعمزده، متنعم، تنآسان، راحت، خوش، رفاهزده، رفاهمند، فارغالبال
فارسی به انگلیسی
Opulent, Affluent, Comfortable, Easy, Leisure, Well-Off
فرهنگ فارسی هوشیار
با آسایش
فرهنگ فارسی آزاد
مُرَفَّه، آسوده شده، راحت گردیده، از لحاظ معیشت در رفاه و آسایش،
فارسی به ایتالیایی
benestante
معادل ابجد
325