معنی مستدام

لغت نامه دهخدا

مستدام

مستدام. [م ُ ت َ](ع ص) نعت مفعولی از مصدر استدامه. آنچه دوام آن را خواسته باشند.(اقرب الموارد). || همیشه و همیشگی خواهنده.(غیاث)(آنندراج). پیوسته پاینده. غالباً در مورد دعا به کار میرود به معنی همیشگی و جاویدان باد، دیرینه و علی الدوام باد:
أقضی القضاه حجهالاسلام زین دین
کاثار مجد او چو ابد باد مستدام.
خاقانی.
یارب، کمال و عافیتت بر دوام باد
اقبال و دولت و شرفت مستدام باد.
سعدی(کلیات ص 814).
- ظل عالی مستدام، سایه ٔ شما مستدام.
و رجوع استدامه شود.

فرهنگ عمید

مستدام

دوام‌یافته، پایدار، دائم،

فرهنگ فارسی آزاد

مستدام

مُستَدام، دوام یافته، دوام و بقایش خواسته شده، مورد انتظار و مراقبت واقع شده، در فارسی به معنای دائم و پایدار، پیوسته و برقرار مصطلح است،

فرهنگ معین

مستدام

(مُ تَ) [ع.] (اِمف.) دائم، برقرار، پاینده.

حل جدول

مستدام

پایدار، پابرجا، برقرار


پایدار

مستدام


پایدار و برقرار

مستدام


پایدار و ادامه دار

مقاوم،مستدام


پایداروبرقرار

مستدام


پاینده

مستدام


پایدارو جاوید

مبرم، مستدام، برقرار، پابرجا،


ثابت و برقرار

مستدام، پابرجا، مقرر، استوار، مدام

مترادف و متضاد زبان فارسی

مستدام

پایدار، پاینده، پیوسته، دایم، همیشگی، جاودان، دایمی، مدام،
(متضاد) ناپایدار

فرهنگ فارسی هوشیار

مستدام

همیشه و همیشگی خواهنده


مرحمت عالی مستدام

مهر افزون مهر پایدار خدا تو را نگهدار

معادل ابجد

مستدام

545

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری