معنی مستدیر
لغت نامه دهخدا
مستدیر. [م ُ ت َ](ع ص) نعت فاعلی از استداره. گردنده.(آنندراج)(اقرب الموارد). دور زننده. || هر چه گرد باشد و مدور.(غیاث)(آنندراج)(اقرب الموارد). مدور. دایره ای. گرد:
گردنده و رونده به فرمان حکم اوست
گردون مستدیر و مه و مهر مستنیر.
سوزنی.
هر جسم حرکت کند حرکتی مستقیم یا حرکتی مستدیر...(مصنفات بابا افضل ص 396 ج 2). و رجوع به استداره شود.
فرهنگ معین
(مُ تَ) [ع.] (اِفا.) هرچیز گرد و دایره مانند.
فرهنگ عمید
گرد و دایرهمانند، مدور،
حل جدول
هر چیز گرد و دایره مانند
مترادف و متضاد زبان فارسی
اسم حلقه، دایره، گرد، مدور،
(متضاد) مسطح
فارسی به انگلیسی
Circular
فارسی به عربی
تعمیم
فرهنگ فارسی هوشیار
احاطه کننده
فرهنگ فارسی آزاد
مُستَدِیر، دور زننده، احاطه کننده و دربرگیرنده، گرد و دایره ای، باز گردنده به موضوعِ شروع،
معادل ابجد
714