معنی مستر

لغت نامه دهخدا

مستر

مستر. [م ِ ت َ](ع اِ) پوشش.(منتهی الارب). پرده.(ناظم الاطباء).

مستر. [م ُ س َت ْ ت َ](ع ص) نعت مفعولی از تستیر. پوشیده.(دهار). پوشیده شده.(از غیاث)(اقرب الموارد). ستیر. مصون. رجوع به تستیر شود:
ای گشته چو آفتاب تابان
از سایه ٔ نور خور مستر.
ناصرخسرو.
پیدا چو تن تو است تنزیل
تأویل در او چو جان مستر.
ناصرخسرو.
سه فرزند دارند پیدا و پنهان
ازیشان دو پیدا و دیگر مستر
نیاید برون آن مستر به صحرا
نهفته، نشسته ست برسان دختر.
ناصرخسرو.
خدای رازدان کس را ز مخلوق
نکرده ست آگه از راز مستّر.
ناصرخسرو.
شجاعت بهره ای باشد خدائی
یلان را در دماغ و دل مستّر.
ازرقی.
|| کنایه از پنهان و نهان:
پاسبان تست نور و ارتقاش
ای تو خورشید مستّر از خفاش.
مولوی(مثنوی).

مستر. [م ُ س َت ْ ت ِ](ع ص) نعت فاعلی از تستیر. پوشنده.(اقرب الموارد). پردگی کننده.(آنندراج). رجوع به تستیر شود.

فرهنگ معین

مستر

(مُ سَ تَّ) [ع.] (اِمف.) پوشیده شده، پنهان گشته.

حل جدول

مستر

پوشیده، پنهان

فرهنگ فارسی هوشیار

مستر

پوشش پوشنده پوشیده (اسم) پوشیده شده پنهان گشته.


مستر بیلدر

انگلیسی (سر معمار) رازیگر


مستر فایل

انگلیسی (پرونده اصلی) پرونده ی خانیک


مستر کارپنتر

انگلیسی سر درو گر


مستر کی

انگلیسی شاه کلید


هاربر مستر

انگلیسی راهنمای بندر

فرهنگ فارسی آزاد

مستر

مُسَتَّر، پوشانده شده، پنهان گردانیده شده (مفعول از تَستِیر)،

مُسَتِّر، پوشنده، پنهان کننده (اسم فاعل از سَتَّرَ، یُسَتِّرُ -تَستیر)

فرهنگ عمید

مستر

پوشیده‌شده، پنهان‌شده،

پوشاننده، پنهان‌کننده،

معادل ابجد

مستر

700

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری