معنی مستغلات

لغت نامه دهخدا

مستغلات

مستغلات. [م ُ ت َ غ َل ْ لا](ع ص، اِ) ج ِ مستغل. آنچه از محصول زمین و از قبیل آن بدست آید.(اقرب الموارد). برای اطلاع بر کیفیت مستغلات از نظر مالیاتی رجوع به تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 2 ص 94 شود. || هر ملک غله خیز.(ناظم الاطباء)[: گورخانه ٔ یوسف(ع) را] اوقاف بسیار باشد از دیه ها و مستغلات در بیت المقدس.(سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 60). دانم که عشر و خمس این غلات و نزل و ربع این مستغلات به دواوین سلاطین نمیدهی.(سندبادنامه ص 166). و ضامن مستغلات را که دخل میرسد و به مشروط وفا نکرده است در استیفای مضمون سخت نگیرد.(مجالس سعدی ص 23). شغل مشارالیه [وزیر سرکار] نسق املاک و زراعات و آبادی باغات و مستغلات و طواحین و قنوات است.(تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 44 و 46 و 50). از برای مستغلات سرکار خاصه ٔ شریفه ضابط و مستأجر بهم رسانید.(تذکرهالملوک ص 45).
- مستغلات دیوانی، مستغلات متعلق به بیت المال و مملکت. درمقابل مستغلات خاصه: شغل مشارالیه [ضابطه نویس] آن است که محصولات و مستغلات دیوانی تمام ممالک محروسه و وجوه راهداری...(تذکرهالملوک ص 41).
|| انبار غله.(ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

مستغلات

(مُ تَ غِ لّ) [ع.] (اِ.) ج. مستغل.

فرهنگ عمید

مستغلات

مستغل

حل جدول

مستغلات

املاکی که از آن درآمدی حاصل شود

مترادف و متضاد زبان فارسی

مستغلات

املاک‌اجاری، زمین‌های غله‌خیز

فارسی به انگلیسی

مستغلات‌

Real Estate, Tenement

فرهنگ فارسی هوشیار

مستغلات

(تک: مستغله) جورتکخیزان (اسم) جمع مستغله (مستغل) : ازغایت فناوبی تکلفی که داشت بجزوی که از مستغلاتش حاصل میشد گوشه قناعت را گرفته. توضیح در تداول فارسی غالبا بصیغه اسم فاعل تلفظ شود.

فرهنگ فارسی آزاد

مستغلات

مُستَغَلّات، درآمدها و منافع حاصله از زمین، در فارسی به معنای املاکی است که درآمد داشته باشد،

معادل ابجد

مستغلات

1931

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری