معنی مستفسر

لغت نامه دهخدا

مستفسر

مستفسر. [م ُ ت َ س ِ](ع ص)نعت فاعلی از استفسار. بیان کردن خواهنده.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). آنکه طلب ابانت کند. تفسیرخواهنده. پرسنده. پژوهنده. رجوع به استفسار شود.

فرهنگ عمید

مستفسر

کسی که دربارۀ چیزی از دیگری توضیح و تفسیر بخواهد، استفسارکننده،

حل جدول

مستفسر

خواهان توضیح و تفسیر

مترادف و متضاد زبان فارسی

مستفسر

جستجوگر، جوینده، متجسس، متفحص

فرهنگ فارسی هوشیار

مستفسر

پرس و جو گر (اسم) آنکه درباره مطالبی از دیگری شرح و توضیح خواهد استفسار کننده جمع: مستفسرین.

فرهنگ فارسی آزاد

مستفسر

مَستَفسِر، استفسار کننده، کسی که درباره امری از دیگری توضیح و تفسیر بخواهد- سؤال کننده و جویا

معادل ابجد

مستفسر

840

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری