معنی مسجدی تاریخی در تهران
حل جدول
سپهسالار
مسجدی در سنگلج تهران
حاج رجبعلی
اثر تاریخی تهران
کاخ مرمر
شمس العماره
کاخ تاریخی تهران
گلستان
بنای تاریخی تهران
تالار آیینه، شمس العماره، دارالفنون
میدان تاریخی تهران
بهارستان
از آثار تاریخی استان تهران
بازار تهران
لغت نامه دهخدا
مسجدی. [م َ ج ِ](ص نسبی) منسوب به مسجد. مربوط به مسجد. رجوع به مسجد شود. || عابد. زاهد. متعبد. پارسا. آنکه اعتکاف مساجد یا نماز به جماعت کند:
گفتم همی چه گوئی ای حیز گلخنی
گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی.
عسجدی.
مسجدیی بسته ٔ آفات شد
معتکف کوی خرابات شد.
نظامی.
تاریخی
تاریخی. (ص نسبی) آنچه قابل ذکر در تاریخ باشد. قابل ضبط تاریخ. رجوع به تاریخی شدن و تاریخ شدن شود. || هر چیز منسوب به تاریخ.
مترادف و متضاد زبان فارسی
نمازخوان، مسجدرو، اهل مسجد، مربوط به مسجد، زاهد، عبادتکار، مومن
واژه پیشنهادی
مسجد جامع بازار تهران
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) -1 منسوب به تاریخ:جنبه تاریخی داستان تاریخی، قابل درج در تاریخ: ((این واقعه تاریخی است. ))
فارسی به عربی
تاریخی
عربی به فارسی
تاریخی , مشهور , معروف , مبنی بر تاریخ
معادل ابجد
2198