معنی مسموع

لغت نامه دهخدا

مسموع

مسموع. [م َ](ع ص) شنیده شده.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). شنوده.(آنندراج). شنیده.(یادداشت مرحوم دهخدا):
به گوشم قوت مسموع و سامع
بسازد نغمه ٔ بربط شنیدن.
(منسوب به ناصرخسرو).
- از قرار مسموع(به قرار مسموع)، بطوریکه شنیده شده.
|| قابل استماع. سزاوار شنیدن وگوش دادن و برآوردن.(ناظم الاطباء). قابل قبول و پذیرفتن: آنگاه انابت مفید نباشد نه راه بازگشتنی مهیا و نه عذر تقصیرات خواستن مسموع.(کلیله ودمنه).
- مسموع القول، مسموع الکلمه. که قولش قابل قبول و پذیرفتن است.
- || که گفتارش مطاع است.
- مسموع الکلمه، مسموع القول. و رجوع به ترکیب مسموع القول شود.

فرهنگ معین

مسموع

(مَ) [ع.] (اِمف.) شنیده شده، برآورده شده.

فرهنگ عمید

مسموع

شنیده، شنیده‌شده،

حل جدول

مسموع

شنیده

مترادف و متضاد زبان فارسی

مسموع

شنیده، شنیده‌شده، شنیدنی، قابل شنیدن

فارسی به انگلیسی

مسموع‌

Audible, Valid

عربی به فارسی

مسموع

شنیدنی , سمعی

فرهنگ فارسی هوشیار

مسموع

شنوده نیوشیده نیوشه (اسم) شنیده شده شنیده

فرهنگ فارسی آزاد

مسموع

مَسمُوع، شنیده شده، شنیده، قبول شده،

واژه پیشنهادی

مسموع

شنیده

معادل ابجد

مسموع

216

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری