معنی مشا
لغت نامه دهخدا
مشا. [م َ](ع اِ)(از «م ش و») گزر و گیاهی است شبیه آن.(از منتهی الارب)(آنندراج). گزر و زردک و گیاهی است شبیه به آن.(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
حکمت * حکمت مشاء: از یکیسو نهاده تا سر سقف / از یکیگوشه چیده تا دَمِ طاق ـ... ـ سِفرها از مباحثِ مشاء / جِلدها از دقایق اشراق (قاآنی: ۴۹۹)،
حل جدول
معادل ابجد
341