معنی مشروبات
لغت نامه دهخدا
مشروبات. [م َ](ع اِ) چیزهای آشامیدنی و قابل شرب.(ناظم الاطباء). ج ِ مشروب. آشامیدنیها: هرچه بدان احتیاج خواست داشت از مطعومات و ملبوسات و مشروبات تا آب و بقول و توابل و... ترتیب کرده با خود روانه گردانید.(ترجمه ٔ محاسن اصفهان چ اقبال ص 11).
- مشروبات الکلی، آن دسته از آشامیدنی ها که دارای الکل بوده اعم از تخمیرشدگان، مانند: شراب و آبجو و جز اینها، و یا تقطیرشدگان، مانند: عرق، کنیاک، ویسکی و غیره.
- مشروبات غیرالکلی، نوشابه هایی که الکل ندارند، مانند: لیموناد، سودا، پپسی کولا، کوکاکولا، کانادادرای و جز اینها.
فارسی به عربی
ضوء القمر
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: مشروبه) نوشابه ها (اسم) جمع مشروبه (مشروب) : نوشیدن مشروبات الکلی ممنوع است.
معادل ابجد
949