معنی مشورت کردن
حل جدول
رایزنی کردن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
رایزدن، رایزنی کردن، شور کردن، مشاوره کردن
فارسی به انگلیسی
Confer, Consult, Advise
فارسی به ترکی
istişare etmek, danışmak
فارسی به عربی
استشر، تشاور
فرهنگ فارسی هوشیار
همپرسیدن سگالیدن سو باردن (از ریشه پهلوی) رای زدن پند جستن (مصدر) شور کردن رای زدن: و در این معنی با ایشان مشورت کرد و چند کس از کبار و عظام ایمه ماورا ء النهر قبول کردند که هر یک درین باب کتابی کنند. . .
فارسی به ایتالیایی
consultare
معادل ابجد
1220