معنی مصافحه
لغت نامه دهخدا
مصافحه. [م ُ ف َ / ف ِ ح َ / ح ِ](از ع، اِمص) مصافحه. مصافحت. دست یکدیگر را گرفتن از روی دوستی و صداقت و تکان دادن دست و روی هم را بوسیدن.(ناظم الاطباء). دست همدیگر را گرفتن به وقت ملاقات، و این قایم مقام معانقه است.(غیاث).
فرهنگ معین
(مُ فَ حَ یا حِ) [ع. مصافحه] (مص ل.) به هم دست دادن.
فرهنگ عمید
دست دادن به یکدیگر هنگام ملاقات،
دست در دست هم گذاشتن، دست یکدیگر را فشردن،
حل جدول
دست دادن با یکدیگر
مترادف و متضاد زبان فارسی
روبوسی، معانقه، دست دادن، دست یکدیگررا فشردن
فرهنگ فارسی هوشیار
دست دادن بیکدیگر هنگام ملاقات
معادل ابجد
224